پهلوان قلابی، پهلوون پنبه، حسن یزدانی

ساخت وبلاگ

الان داشتم با دوستم در این مورد حرف می زدم. گفتم بیام اینجا و سوالم رو بپرسم.
از خیلی وقت پیش، این سوال برام پیش اومده که چرا "حسن یزدانی" اینقدر محبوب شده و لقب پلهوان هم گرفته.
واقعا و صادقانه برام سوال شده. من که اون زمان رو ندیدم اما همیشه توی مدرسه و فیلم های قدیمی دربارش شنیدم و دیدم که در ایام قدیم ایران، مردانی وجود داشتن که معروف بودن به لوطی و عیار. به معنی جوانمرد. اکثرا شاید کار و بار درست و حسابی هم نداشتن. توی کوچه خیابون پلاس بودن. مثل لات ها و اراذل و اوباش امروزی. اما اون ها کجا و این ها کجا. لوطی ها و عیارها حامی مردم بودن. شریف بودن. ناموس مردم با خیال تخت از کنارشون عبور میکرد یا حتی گاهی که مورد خشونت اوباشی قرار میگرفت به همین لوطی ها پناه می‌برد. برای همین ویژگی‌ها هم بهشون میگفتن جوانمرد. اینا همونایی هستن که در فرهنگ باستانی ما پلهوان نامیده میشن. پهلوان بودن واجد ویژگی‌هایی هست که یکی از مهمترین اون‌ها مردمدار بودنه. یعنی حامی مردم باشی. یعنی حال و روز مردمت برات مهم باشه. با شادیشون شاد بشی و با رنج کشیدنشون تو هم رنج ببری. یعنی حامی و صدای مردمت باشی. حامی و صدای مظلوم باشی. دغدغه جامعه ات رو داشته باشی. اینا چیزایی هستن که همیشه از زمانی که تو دبیرستان بودم درباره پلهوان ها و عیاران یاد میگرفتم.

من نمی دونم حسن یزدانی شاید کارهای خیر زیادی انجام داده باشه که پنهانی بوده و حداقل رسانه ای نشده. اینو که انکار نمیکنم. نباید همدیگه رو قضاوت کنیم. اما من هیچوقت، هیچوقت، هیچوقت، جایی ندیدم و نشنیدم که یزدانی حتی کلمه ای، حتی کلمه ای، از مردم ایران دفاعی کرده باشه. نمیگم حرف سیاسی بزنه. میگم حداقل بیاد از این همه فقر و فلاکتی که گریبان مردم رو گرفته ابراز ناراحتی کنه. همین. همین. این همه جلوی تریبون های مختلف رسانه های مختلف ایستاده اما هیچوقت هیچ حرفی از فقر و گرونی و تورم و بیکاری و اعتیاد و خلاصه مشکلات جدی اجتماعی نزده. چنین کسی برای من قهرمان نیست. پهلوان نیست. لایق این همه حمایت و دوست داشته شدن نیست. اون یه شهروند معمولیه مثل من که ثروتمنده و احتمالا کارهای خیر هم انجام میده. همین. اون پهلوان و لوطی و عیار نیست. حتی نزدیک به چنین صفت های بزرگ و ارزشمندی هم نمیتونه بشه.

پی نوشت: اون جمله معروف بتمن یادم اومد که گفت قهرمان میتونه هر کسی باشه، مثل اون پیرمردی که توی یه شب سرد، کتش رو به تن یه بچه بی کس و تنها میندازه. یاد وریا افتادم که وقتی خبرنگار ازش پرسید چرا بابت این پیروزی خوشحال نیستی گفت: فوتبال که همه چیز نیست. چطور میتونم شادی کنم وقتی مردمم ناراحتن.

+ نوشته شده در ۱۴۰۲/۰۶/۲۸ ساعت توسط اینجا هیچی نیست  | 

یه خبر خوب (124)...
ما را در سایت یه خبر خوب (124) دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : mypurplelife بازدید : 64 تاريخ : پنجشنبه 30 شهريور 1402 ساعت: 13:10